متاسفانه یکی از بزرگترین ضعفهای فرهنگی ما که در جامعه هم رایج است، باز کردن باب آشنایی و مطرح کردن خواستگاری توسط پسر و خانوادهی او، و سپس رفتن و خبری نشدن از آنها بدون هیچ توضیح، دلیل آوردن و عذرخواهی است.
قبل از اجازه به خواستگار این نکات را در نظر بگیرید
قبل ازهر چیزی بدانید خواستگاری کردن هیچ پسری، قطعیت ازدواج نیست. هر شخص با توجه به ملاکهایی که دارد دست به انتخاب میزند، اما قطعا شناخت کی قبل از خواستگاری دارد شناخت کاملی نیست و ممکن است با شناختی که بعد از خواستگاری و صحبت با شما پیدا میکند متوجه شود شما نمیتوانید گزینه مناسبی برای یکدیگر باشید.
– آمدن خواستگارتان را در بوق و کرنا نکنید:
بهتر است اگر فردی این تقاضا را از شما و خانوادهتان کرد، چیزی در این باره به دوست و آشنا نگویید؛ این اطلاع رسانی تا حتمی شدن قضیه هیچ ضرورتی ندارد. با این کار شما مجبور نیستید در صورت رفتن و برنگشتن خواستگار به همه پاسخگو باشید و فشار روحی و روانی مضاعفی را به خود وارد نمیکنید.
– به هر کسی اجازه خواستگاری ندهید:
لازم نیست به هرکسی که خواستار عنوان کردن این تقاضا به صورت رسمی از شما یا خانوادهتان شد، شما این اجازه را به او بدهید. شما و خانوادتان باید شناخت نسبی به پسر و خانوادهاش داشته باشید و با در نظر گرفتن ملاکهای کلی و اولیه این اجازه را به او بدهید یا ندهید. این شناخت میتواند توسط یک واسط آشنا و یا چند سوال و جواب از طریق تماس تلفنی باشد.
دلایلی که میتواند یک پسر را بعد از خواستگاری منصرف کند
– واقعیتِ برتر بودن:
گروهی از دخترانی که با انصراف های مکرر و مداوم خواستگارهایشان مواجه می شوند، در واقع با عدم کیفیت لازم و کافی با خواستگارها روبرو هستند. یعنی بدون اینکه احساس برتری کنند و یا بخواهند برتریِ شان را به رخ بکشند، در واقعیت از خواستگارشان بالاترند، مثلاً در زمینه هایی مانند هوش، توانمندی های روانی، کلامی، اجتماعی، مدیریت خود و غیره. طبیعی است که خواستگارانی که خودشان را هم تراز این دختران نمی بینند بعد از چند جلسه پا پس بکشند. چرا که آنها هم به دنبال کسی هستند که در سطح خودشان باشد و آنها بتوانند افکار، رفتارها و انتظاراتش را بفهمند.
– توهم برتر بودن:
یک گروه دیگر از این دختران هم کسانی هستند که فکر می کنند از خواستگارهایشان بالاترند. مثلاً با وجود داشتن ظاهری متوسط خودشان را از خواستگارانشان سَر می دانند، یا فوق دیپلمشان را طوری برای خواستگار دیپلمه شان چماق می کنند که انگار مدرک دکتری دارند.
– ترس از فشار مسئولیتهای زندگی مشترک:
پسری كه شرایط مالی لازم را ندارد، شغل مناسبی ندارد و هنوز تكلیف زندگیاش مشخص نیست حتی اگر عاشقترین مرد زمین هم باشد با ترس قدم بر میدارد. او كه تا قبل از آشنا شدن با شما یا وابسته به دیگران بوده یا با قناعت فراوان زندگی میكرده، حالا باید مسئولیتی را بپذیرد كه شانه خالی كردن از زیر آن میتواند عواقب بسیاری را همراه داشته باشد. حتی اگر آسانگیر باشید شروع یك زندگی آنقدر هزینه دارد كه جز با داشتن پشتوانه مالی نسبی و شغل و درآمدی ثابت نمیتوان قدمی در مسیرش برداشت.
– ترس از تغییر:
آقایان تصور می کنند که با ازدواج باید تغییرات شگرفی را در زندگی خود متحمل شوند و بر سر مسائل زیادی با طرف مقابل مصالحه و سازش داشته باشند. از آنجایی که به روال عادی زندگی روزمره خود عادت کرده اند، تمایلی به ایجاد تغییر و تحول در زندگی ندارند. برخی از آقایان تصور می کنند که ازدواج یعنی “پایان زندگی”. آنها فکر می کنند که اگر ازدواج کنند دیگر قادر نیستند از زندگی لذت ببرند. دائماً افکار منفی در مورد زندگی مشترک در ذهن آنها رخنه می کند و بیشتر از این مسئله می ترسند که با انتخاب یک شریک برای همیشه زندگی جنسی آنها به بن بست می رسد. به هر حال هیچ یک از این تصورات صحت ندارند.
– خواستگاری برای فرار از فشار خانواده:
شاید خواستگار شما برای فرار از فشار خانواده اش سراغ شما آمده اما در درون خود برای ازدواج آمادگی ندارد. چنین افرادی احتمالا از طریق واسطه با شما آشنا می شوند یا در محیط کار شما را می بینند و خیلی زود از ازدواج حرف می زنند. هدف آنها از خواستگاری آمدن این است که خانواده شان را قانع کنند که بیکار ننشسته اند و به فکر ازدواج هستند اما در عمل مایل نیستند راهی را که شروع کرده اند ادامه دهند. این است که یکهو ناپدید می شوند و دیگر خبری از آنها به دست نمی آورید.
– از دست دادن آزادی و علایق مجردی:
مردها میترسند كه بعد از ازدواج آنقدر غرق مناسبات به خیال خودشان كلیشهای زندگی مشترك شوند كه مجالی برای رسیدگی به علایق قدیمی یا پیگیری اهدافشان باقی نماند. مردی كه میخواهد به تحصیل ادامه دهد، میترسد فشار زندگی مشترك او را از این راه بازگرداند و مردی كه عاشق رفتن به كمپهای كوهنوردی و ماجراجویی است، میترسد بهخاطر همسرش مجبور به كنار گذاشتن این علایق شود. البته چنین فكری چندان هم بیراه نیست و انتخاب اشتباه شریك زندگی، واقعا میتواند چنین پیامدهایی را همراه داشته باشد و مسیر زندگی او را عوض كند.
– گزینههای بهتر:
شاید آقای خواستگار به شما دلبسته باشد اما پس ذهنش این تصور كه ممكن است دختران شایستهتری سر راهش قرار بگیرند هم وجود داشته باشد. چنین تصوری به ویژه اگر رابطه شما در اوایل جوانی خواستگارتان شكل گرفته باشد و یكی از اولین تجربههای عاطفی او باشید، ممكن است پررنگتر باشد. فكر جوانی نكردن و عدم استفاده از فرصتهای پیش رو میتواند به ذهن هر مردی برسد و این خیال كه شاید گزینه مناسبتری برای گذراندن یك عمر زندگی سر راهش قرار بگیرد، او را از فكر ازدواج حداقل تا چند سال بعد بیرون بیاورد. حرفهایش را جدی بگیرید. تصور نكنید وابستهتر كردن او به خودتان میتواند مشكلی را حل كند. این شما هستید كه هر روز عمر بیشتری را در این رابطه میگذرانید و هر روز به مردی كه از نظر خودش فعلا برای مرد زندگی شدنش زود است، وابستهتر میشوید.
– فراموش نکردن عشق قبلی:
عشق اول یا حتی عشق سابق میتواند سد جدی برای رسیدن شما به یكدیگر باشد. اگر خواستگارتان هنوز تجربه عاطفی قبلیاش را پشت سر نگذاشته و داغ شكست قبلی برایش تازه است، بعید است كه برای رسیدن به شما هم تلاشی كند. اگر او هنوز به رسیدن به فردی كه در سالهای گذشته دوستش داشته امیدوار است، احتمالا مدتی رابطهاش با شما را در حالت تعلیق نگه میدارد و بهخاطر این امید نامزدی اش را طولانی می کند یا از زیر بار خواستگاری در می رود.