اشعار زیبای اهورا ایمان
بدون دیدگاهسلام ای غروب غریبانه دل
سلام ای طلوع سحرگاه رفتن
سلام ای غم لحظههای جدایی
خداحافظ ای شعر شبهای روشن
خداحافظ ای شعر شبهای روشن
خداحافظ ای قصه ی عاشقانه
خداحافظ ای آبی روشن عشق
خداحافظ ای عطر شعر شبانه
خداحافظ ای همنشین همیشه
خداحافظ ای داغ بر دل نشسته
تو تنها نمیمانی ای مانده بی من
تو را میسپارم به دلهای خسته
تو را میسپارم به مینای مهتاب
تو را میسپارم به دامان دریا
اگر شب نشینم اگر شب شکسته
تو را میسپارم به رویای فردا
به شب میسپارم تو را تا نسوزد
به دل میسپارم تو را تا نمیرد
اگر چشمه واژه از غم نخشکد
اگر روزگار این صدا را نگیرد
خداحافظ ای برگ و بار دل من
خداحافظ ای سایهسار همیشه
اگر سبز رفتی اگر زرد ماندم
خداحافظ ای نوبهار همیشه
اهورا ایمان
متن ترانه اهورا ایمان, شعرهای زیبای اهورا ایمان
شعرهای زیبای اهورا ایمان
بذار خیال کنم هنوز
ترانه هامو میشنوی
هنوز هوامو داری و
هنوز صدامو میشنوی
بذار خیال کنم هنوز
… یه لحظه از نیازتم
اگه تمومه قصه مون
هنوز ترانه سازتم
بذار خیال کنم هنوز
پر از تب و تاب منی
روزا به فکر دیدنم
شبا پر از خواب منی
بذار خیال کنم تو دلتنگیات
غروب که میشه یاد من می افتی
تویی که قصۀ طلوع عشقو
گفتی و دوستت دارمو نگفتی
بذار خیال کنم منم
اونکه دلت تنگه براش
اونی که وقتی تنهایی
پر میشی از خاطره هاش
اونکه هنوز دوسش داری
اونکه هنوز همنفسه
بذار خیال کنم منم
اونی که بودنش بسه
دوباره فال حافظ و
دوباره توی فالمی
بذار خیال کنم بذار
اگر چه بی خیالمی…
اهورا ایمان
متن ترانه اهورا ایمان, شعرهای زیبای اهورا ایمان
اشعار عاشقانه اهورا ایمان
تاتو عاشقانه بودي شب من سحر نمي خواس
به ستاره دل نمي بست ازتو بيشترنمي خواس
تاتوعاشقانه بودي شاعرانه بود بودن
قهربود غصه باتو دور بودگريه ازمن
تاتوعاشقانه بودي واژه، باغي ازترانه
قصه، قصة يه رنگي شعر، شعرعاشقانه
من به دنبال توبودم توبه فكرهمزبوني
من تموم بيقراري توتموم مهربوني
توبه اشك اجازه دادي توي چشم من بشينه
تاغرورموشكستم گفتي عاشقي همينه
گفتي اما دل ندادي گفتي امادل نبستي
گفتي عاشقت نبودم ساده بودي كه شكستي
ساده بودم مث آينه تاتوعاشقانه بودي
فقط ازتومي نوشتم تاتوشاعرانه بودي
تا تو عاشقانه بودی…
اهورا ایمان
متن ترانه اهورا ایمان, شعرهای زیبای اهورا ایمان
ترانه های اهورا ایمان
مثِ ترسی که با عشقه مث سایه باهات موندم
ندیدی بی تو میمردم ندیدی از تو میخوندم
منو با من رها کردی منی که لایقت بودم
منو دیدی عزیز اما ندیدی عاشقت بودم
ندیده رفتی و گفتی به دوری من عادت کن
صداتو بعد از این بینِ سکوت و گریه قسمت کن
به دوری راضیم اما نمیخوام از تو کم باشم
نگیر از من خیالت رو نگو میخوام خودم باشم
نگیر از من خیالت رو خیالت مثل بارونه
هنوز از تو غزلسازه هنوز از تو غزلخونه
برو اما به یادم باش که با یاد تو میمونم
که با عشق تو میمیرم که با عشق تو میخونم